زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شام غریبان
بعد از تو شور شام غـریبان برای من بغض گـلـو و اشک یتـیـمان برای من شمشیر و تیر و نیزه و خنجر برای تو در قـتـلگـاه پـیـکـر بـیجـان برای من قرآن بخوان به صوت دلارای هاشمی خـون گـلـوی قـاری قــرآن بـرای مـن در قــتــلـگـاه خـنـدۀ دشـمـن بـرای تـو در خـیـمـهگـاه دیـدۀ گـریـان بـرای من لبتشنه دست و پا زدی و دست و پا زدم عریان شدی و این دل ویران برای من وقتیکه پشت هم به سرت نیزه میزدند حال و هوای روضۀ هجران برای من رگهای نـا مـرتب و درهـم بـرای تو جمع اسیر بیسـر و سـامـان برای من خورشید خـیـمه از دل مقتل نظاره کن وقـت غـروب گریـۀ پـنـهـان برای من با بوسهای که سنگ جفا زد به صورتت سـوز و نـوا و آه فــراوان بــرای مـن همراه شمر و خولی و نامحرمان شدم ای وای ازین بلا غم دوران برای من سیـلی به روی غنچـۀ بـاغ تو میزنـند روی کـبـود لالـه و ریـحـان برای من تـو روی خـاک گـرم بیـابـان مقـطـعـه در بـین راه حـسـرت جانـان برای من |